توضیحات
دود روشن آتش سرد پاریس کترسو شخصیتی است که همیشه از جولیت محافظت کرده و در خدمت خانواده ی او بوده است. قرار بر این است که در مراسمی ذهن پاریس و جولیت با هم پیوند پیدا کند، اما در حین مراسم، ورد به اشتباه خوانده می شود، جولیت می میرد و در عوض پیوندی میان پاریس و رومئو ایجاد می شود. اگر پاریس می خواهد به حقیقت مرگ جولیت پی ببرد، باید به کوچه پس کوچه های شهر برود، با دشمنش متحد شود... و شاید حتی به قبیله اش خیانت کند. در همین زمان، روناجو می خواهد از شهرش محافظت کند... اما خودش تنها کسی است که می داند شهر محکوم به نابودی است ، وقتی با ناامیدی دنبال راهی برای نجات شهر می گردد، جولیت را از دنیای مردگان بیرون می کشد... و خیلی زود می فهمد که شاید جولیت تنها کسی باشد که می تواند به او کمک کند پرده از راز ویرانگی بردارد. پاریس و رومئو از یک طرف و روناجو و جولیت از طرف دیگر کارهایی می کنند که هیچ وقت از خود انتظار نداشتند؛ با اهریمنی بزرگ در شهر روبه رو می شوند و بیرون دیوارهای شهر مرگ در انتظار است.