کودک برتر همراه همیشگی شما
مجموعه کاملی از کتاب‌ها و بازی‌ها
در کمترین زمان سفارش خود را درب منزل تحویل بگیرید

فاقد دسته‌بندی

کتاب نبرد با شیاطین – جلد سوم – فاجعه اسلاتر

انتشارات قدیانی

1,575,000 تومان

0 نظر


                                                                        
                                    
                                    
                                    
                                    

                                                                    

محصول ساده

درباره محصول:

بازخورد

0.0

  • 5 ستاره
    0 %
  • 4 ستاره
    0 %
  • 3 ستاره
    0 %
  • 2 ستاره
    0 %
  • 1 ستاره
    0 %

افزودن بازخورد

توضیحات


فاجعه اسلاتر محکم به زمین چنگ ‌زدم و کم‌کم عقب‌عقب از او دور شدم تا به تختخواب ‌رسیدم و ایستادم. به طرفم حمله کرد. با هر دو پا، به سرش ضربه زدم. اصلاً وقت نداشتم که نگران آسیب‌دیدگی‌اش باشم. ضربه‌ام محکم و بسیار دقیق به هدف خورد و باعث ‌شد که به عقب پرت شود. از ناراحتی و عصبانیت غرشی کرد و سرش را تکان ‌داد و نگاه خیره‌اش از بین ‌رفت. فریاد کشیدم: ـ دِرویش! منم! گرابز! بیدار شو! اینها فقط کابوسند! باید خودت رو کنترل کنی؛وگرنه... دِرویش وسط حرفم پرید و گفت: ـ لرد. و با چهره‌ی در هم کشیده و پر از ترس به سقف خیره شد. بهتر است بگویم نگاهش به سقف دوخته شد و دوباره فریاد‌هایش را شروع کرد و گفت: ـ لرد لاس... نه... التماس می‌کنم... دوباره نه. چشم‌هام، به اونها دست نزن، خواهش می‌کنم... این بار به‌آرامی گفتم: ـ دِرویش! و از جایم بلند شدم. جایی را که به سرم ضربه خورده بود، کمی ‌مالیدم و آرام‌آرام و با احتیاط به او نزدیک ‌شدم. ـ دِرویش بی‌حواس، پس حواست کجاست؟ از اتفاقات دیشب متوجه شدم که جمله‌های آهنگین توجهش را جلب می‌کند. ـ دِرویش عصبانی... مگه داری چی می‌بینی؟ چه اتفاقی واسه چشمات افتاده؟ کی این کارها رو کرده؟ چند باری پلک‌هایش را باز و بسته کرد و سرش را کمی پایین ‌آورد.