توضیحات
ماجراهای اسپایدرویک 5 کتاب خشم مولگراث "جارد"، "سیمون" و "ملوری"، پس از گذراندن یک شب سخت، به خانه بازمیگردند و درمییابند که مادرشان توسط نیروهای عصیانگر و سلطهطلب ربوده و به زیر زمین منتقل شده است. بچهها به خوبی درمییابند که خطر حملۀ مولگراث جدی است و چیزی نمانده تا همۀ زمین تحت سیطرۀ این موجود عجیب و افسانهای قرار بگیرد. آنها برای گرفتن کمک و راهنمایی نزد پریهای جنگل رفته و پس از آن عازم معدن آهن، محل زندگی مولگراث، میشوند. هر سه خواهر و برادر تمام توان خویش را در غلبه بر نیروهای فراوان مولگراث به کار میگیرند و در این میان از کمکهای جن خانگی، یک کوتوله، و پرندۀ غولپیکر دستآموزشان بهرههای زیادی برده و سرانجام پس از گذشتن از مراحل مختلف مبارزه، با مولگراث روبهرو میشوند. آنها شجاعت بسیاری از خویش نشان میدهند و بالاخره مولگراث را برای همیشه نابود میکنند. با از بین رفتن وی، تمام جادوهای وی نیز باطل میشود و سرانجام بچهها، خاله لوسیندای خویش را فارغ از جادویی که سالها گرفتارش بوده یافته و او را از خانۀ سالمندان به منزل خود منتقل میکنند.